تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
امید پژوهش
سالار و
آدرس
omidstar.LXB.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.
استان گلستان یکی از استانهای نوبنیاد اما با پیشینهی تاریخی ایران است که طبیعت چشمنواز آن، مردمانی با زبان و فرهنگ گوناگون را در خود جای داده است. این استان تا سال 1376 بخشی از استان مازندران بود، اما در آن سال به صورت استانی مستقل درآمد و شهرستان گرگان به عنوان مرکز آن برگزیده شد.
استان گلستان یکی از استانهای نوبنیاد اما با پیشینهی تاریخی ایران است که طبیعت چشمنواز آن، مردمانی با زبان و فرهنگ گوناگون را در خود جای داده است. این استان تا سال 1376 بخشی از استان مازندران بود، اما در آن سال به صورت استانی مستقل درآمد و شهرستان گرگان به عنوان مرکز آن برگزیده شد.
این سرزمین تا قرن هفتم موسوم به ایالات گرگان بوده و از قرن هفتم تا چهاردم ایالت استرآباد نامیده شد. سابقه تمدن در آن با توجه به کاوشهای باستان شناسی به حدود هفت هزار سال قبل بر میگردد و در حقیقت یکی از قدیمیترین ایالتهای و مرکز عمده تمدن نشین از آریائیها در شمال ایران بوده است.
استان گلستان بزرگترین و آبادترین سرزمین در شمال ایران در سدههای اولیه اسلامی و قبل از آن بوده است. این سرزمین تا قرن هفتم موسوم به ایالات گرگان بوده و از قرن هفتم تا چهاردم ایالت استرآباد نامیده شد. سابقه تمدن در آن با توجه به کاوشهای باستان شناسی به حدود هفت هزار سال قبل بر میگردد و در حقیقت یکی از قدیمیترین ایالتهای و مرکز عمده تمدن نشین از آریائیها در شمال ایران بوده است. در گذشته وسعت آن به تنهایی بیش از وسعت ایالت طبرستان، مازندارن کنونی و گیلان بوده و با سر زمینهای وسیعی چون سغد و خوارزم برابری میکرد. این استان از زمان هخامنشیان به بعد به صورت یک ایالت ایران بوده است. زمان سامانیان به همراه چندین ایالت دیگر در مجموعه سرزمینهای خراسان ایران قرار داشت. با ورود اسلام و در سدههای اولیه آن بهخصوص دوران طلایی اسلام و بعد از آن گرگان نقش مهمی در شکوفایی فرهنگ تمدن اسلامی و ایرانی داشته است. به طوری که دانشمندان و شاعران بزرگی چون عبدالقاهر جرجانی مؤلف اسرار البلاغه و دلایل العجاز و سید اسماعیل جرجانی مؤلف ذخیره خوارزمشاهی اولین و بزرگترین دایره المعارف پزشکی به زبان فارسی، فخرالدین اسعد گرگانی سراینده ویس و رامین و میرداماد مؤلف قبستات و صراط المستقیم و میر فندرسکی و ... از این دیار بودهاند.
مساحت استان گلستان بالغ بر 7/20437 کیلومتر مربع (3/1 درصد از کل مساحت کشور) است. بخش بیشتر استان گلستان آب و هوای معتدل خزری (مدیترانهای) دارد ولی جلگه گرگان به لحاظ مجاورت با صحرای ترکمنستان، دوری از دریا و کاهش ارتفاعات، آب و هوای نیمه بیابانی و گرم دارد.
جنگلهای مرطوب دامنههای شمالی البرز در مشرق به جنگلهای مینودشت و گلستان میرسد. قله چالویی شاه کوه از مهمترین قله های استان گلستان است که ارتفاع آن 3750 متر میباشد. مراتع عمده قشلاقی استان در جلگه گرگان است که بین رودخانه گرگان و مرکز ترکمنستان قرار دارند. در اقتصاد استان کشاورزی به ویژه دامداری نقش اساسی دارد. صنایع عمده وابسته به کشاورزی و جنگل و صنایع دستی است.
استان سرسبز گلستان در شمال ایران با وجود مواهب طبیعی بسیار و آثار تاریخی فراوان یکی از مناطق مستعد کشور در جذب گردشگر است.
ترکیب قومی، زبانی و مذهبی:
ترکیب قومی، زبانی مردم گلستان در استان گلستان اقوام مختلف نظیر فارس، ترک، ترکمن، سیستانی، بلوچ، قزاق، زندگی میکنند.
با وجود تنوع قومیتی، زبانی و مذهبی در استان، مردم این خطه با صلح و صفا به زندگی خود ادامه میدهند و نقطه اشتراک آنها دین اسلام و فرهنگ ایرانی بوده و حلقه اتصال بین آنها زبان فارسی و منافع جمعی و مشترکشان در بهروری از این سرزمین حاصلخیز میباشد.
زبانهای رایج در این استان عبارتند از ترکمنی، فارسی، مازندرانی و بلوچی. اکثریت جمعیت این استان را ترکمن ها تشکیل میدهند.
فارسی زبانها در مرکز استان سکونت دارند. مازندرانیها در روستاهای نیمه غربی استان و ترکمن زبانان در بخش شرقی، مرکزی و شمالی استان و همچنین در گرگان (مرکز استان) استان سکونت دارند.
سوغاتیهای استان گلستان:
مهمترین سوغاتیهای استان گلستان شامل، صنایع دستی بخصوص قالی، قالیچه، پشتیهای ترکمنی، سوزن دوزیهای ترکمنی، جاجیمهای کوهستانی گرگان، صنایع دستی روستایی، ماهی و البته خاویار، پنبه، حلوا اماج، نان شیرینی (زنجفیلی، قطاب) میباشد.
پیشینه تاریخی مردم گلستان
استان گلستان از 10 هزار سال پیش آرامشگاه مردمان گوناگونی بوده است. پژوهشهای تازه نشان داده است که منطقهی گرگان از 6 هزار سال پیش تمدن پیش از آریاییها را در خود جای داده بوده است. کهنترین آثار دورهی نوسنگی ایران از غار کمربند و غار هیتو در نزدیکی بهشهر پیدا شده است. این آثار از آشنایی مردمان آن زمان به سفالگری، هنر بافتن، اهلی کردن جانورانی مانند بز کوهی و ساخت ابزارهای سنگی صیقلی حکایت دارد. کاوشهای تورنگتپه، در نزدیکی گرگان، نیز نشان داده است که این منطقه دارای روستاهای پر جمعیت، سفالگری انبوه و شبکهی آبیاری کشاورزی بوده است و دیرینگی آن دست کم به اندازهی شهر سوخته در سیستان است.
نام این سرزمین در سنگنوشتههای هخامنشی، از جمله سنگنوشتهی داریوش در بیستون، به صورت ورگانه و در نوشتههای پهلوی به صورت گورکان آمده است. تاریخنگاران یونانی از آن با نام هیرکانی یاد کردهاند. پدر داریوش هخامنشی زمانی فرمانروای این منطقه بوده است. اسبسواران گرگانی همواره مورد توجه هخامنشیها بودند و داریوش برخی از گرگانیهای دلاور را در سپاه جاویدان وارد کرد. میگویند شهر باستانی استرآباد را خشایارشاه به یادبود زن یهودی خود، که او را استر(ستاره) نام نهاده بود، ساخت.
در زمان اردوان دوم اشکانی(128-124 پیش از میلاد) هیرکانی و کارمانیا(کرمان) زیر فرمان خاندان گودرز بود و جانشینان گودرز تا سدهی دوم پس از میلاد به طور مستقل آن را اداره کردند. این سرزمین خوش آب و هوا از آرامشگاههای بهاری و تابستانی شاهان اشکانی بود. در همین دوران بود که ساختن دیوار بزرگ گرگان، که نابه جا به سد سکندر شناخته میشود، آغاز شد تا از یورش هونها به خاک ایران جلوگیری کند. کار ساختن این دیوار، که درازای آن را از 155 تا 170 و گاهی 300 کیلومتر نوشتهاند، در دورهی ساسانی نیز پیگیری شد و میگویند که انوشیروان به بازسازی آن فرمان داد. در همین دورهی ساسانی بناهای محکی در مرز و در جای جای منطقه برای پایداری در برابر یورشگران ساخته شد.
پس از برآمدن اسلام، این منطقه به سال 35 قمری خراجگزار عربهای مسلمان شد. در روزگار سلیمان بن عبدالملک، یزید بن مهلب ولایت گرگان را به سال 98 قمری فتح کرد و شهر جرجان را کنار رود گرگان بنا کرد که از آن پس کرسی ولایت جرجان شد. این شهر در سدهی 3 و 4 هجری بسیار آباد شد و در روزگار فرمانرواییهای مستقل ایرانیان به زیر فرمان ساسانیان درآمد. سپس گاهی در دست آل بویه و گاهی سامانیان بود تا این که آلزیار بر آنجا دست یافتند و به آبادی آن کوشیدند(توجه داشته باشید شهر جرجان در یورش مغولها ویران شد و شهر کنونی گرگان، که زمانی استرآباد نامیده میشد، با شهر جرجان ارتباطی ندارد و شهری نوبنیاد به شمار میآید.)
خاندان آلزیار شناخته شدهترین فرمانروایان این منطقه هستند که از آغاز سدهی چهارم(316 قمری) تا میانهی سدهی پنجم(435 یا 441 قمری) در منطقهی گرگان، طبرستان و گیلان فرمانروایی کردند و گاهی تا ری، اصفهان، همدان و دینور را نیز در فرمان خود داشتند. مرداویج، بنیانگذار این دودمان، ریشهی خود را به شاهان گذشتهی ایران میرساند و در سر داشت بغداد را به چنگ آورد و پادشاهی ایرانیان را بار دیگر بنیان گذارد. با این همه، نه تنها او بلکه فرمانروایان پس از او نیز نتوانستند به چنین آرزوهای بزرگی دست پیدا کنند و سلجوقیان به فرمانروایی آنها پایان دادند.
قابوسبن وشمگیر، شناخته شدهترین فرمان روایان آلزیار است که آوازهی دانشدوستیاش باعث شده بود بزرگانی چون ابوریحان بیرونی و ابنسینا به سوی گرگان بروند. بیرونی برخی از پژوهشهای خود را در پیرامون شهر گرگان انجام داد و نخستین کتاب مهم خود، به نام آثار الباقیه عن قرون الخالیه، را به نام قابوس نوشت. از خود قابوس کتابی با نام قابوسنامه برجای مانده است که از آثار ادبی و اخلاقی مهم ایران به شمار میآید. بنای برج قابوس، در شهر گنبدکاووس) نیز به فرمان او ساخته شده است که بزرگترین بنای آجری جهان به شمار میآید.
نامآوران استان
1. ابوسهل عیسی بن یحیی مسیحى. به سال 388 قمری در گرگان به دنیا آمد. او از پزشکان نامدار سدهی چهارم و پنجم هجری به شمار میآید. دو اثر شناخته شده به نامهای المائه فیطب(در پزشکی) و فیعلوم طبیعی(در علوم طبیعی) دارد. میگویند کتاب پزشکی او شرمشق ابنسینا در نگارش قانون بوده است.
2. ابوالقاسم حمزه بن ابراهیم السهمی. به سال 345 قمری در گرگان به دنیا آمد و در سال 427 در نیشابور در گذشت. تاریخ جرجان یا معرفه علماء اهل جرجان شناخته شدهترین اثر اوست که زندگینامهی 1194 تن از راویان حدیث از مردم جرجان و پیرامون آن را در خود دارد.
3. فخرالدین اسعد گرگانى. از شاعران داستانسرای سدهی پنجم هجری که داستان کهن ویس و رامین را به نظم درآورد. پیشینهی این داستان به زمان اشکانان میرسد که بر سر زبانها افتاده بود. فخرالدین آن را به نظم درآورد و کار او را نخستین منظومهی عشقی میدانند.
4. سید اسماعیل جرجانى. از پزشکان نامدار ایران در سدهی پنجم هجری و نویسندهی کتاب ذخیرهی خوارزمشاهی است. کتاب او را نخستین کتاب پزشکی میدانند که به زبان فارسی نوشته شده است. اغراض الطب، التذکره الاشرفیه فی الصناعه الطبیه و یادگار از دیگر آثار اوست. به سال 531 قمری درگذشت.
5. عبدالقاهر جرجانى. ادیب و زبانشناس و از پایهگذاران دانش معانی و بیان. اسرار البلاغه، اعجاز القرآن، دلائل الاعجاز و العوامل المائه(عاملهای صدگانه) از آثار اوست.
6. شریف جرجانی. سید علی بن محمد(816-740 قمری) از متکلمان و فیلسوفان حنفی مذهب که شاه شجاه آلمظفر(حافظ برای او شعر سروده است) او را برای آموزش به شیراز فراخواند. امیر تیمور او را به سمرقند فرستاد، اما پس از مرگ امیر به شیراز بازگشت و در همانجا درگذشت. تعریفات جرجانی، ترجمان القرآن، امثله، صرف میر، صغری و کبری از آثار اوست.
7. شمسالدین محمد جرجانی. ادیب، نحوی و متکلم شناخته شدهی ایران و پسر سید شریف جرجانی که دو کتاب صغری و کبری را از فارسی به عربی ترجمه کرد. شرح ارشاد تفتازانی در نحو از دیگر آثار اوست. به سال 838 در شیراز درگذشت.
8. سید محمد باقر داماد(میرداماد). فیلسوف و عارف دورهی صفویه که معلم ثالث(سوم) نام گرفت. ملاصدرا از شاگردان اوست. بیش از 50 کتاب دارد. شرق الانوار، صراط المستقیم، افق المبین، تقویم ایمان، حبل المتین و سدره المنتهی از آثار اوست.
9. میرفندرسکى. فیلسوفان و عارفان دورهی صفویه که با میرداماد، شیخ بهایی و ملاصدرا همدوره است. در روستای فندرسک به سال 970 قمری به دنیا آمد. او در حکمت طبیعی و ریاضی نیز دست داشته است. رساله الصناعیه و مقاله فی حرکت از آثار اوست.
10. مختومقلی فراغى. شاعر بزرگ ترکمن که شعرهای او به چند زبان ترجمه شده است. آرامگاه او در روستای آقتوقای کلاله ساخته شده است.
پوشاک سنتی گلستان
زنان روزگاران کهن، رنگ در رنگ تار و پود در هم تنیدند، پارچه ها را طرح زدند و جامه دوختند. آنها نسل در نسل رنگ ها را به تارهای ابریشم زدند و یراق های زرین بافتند، اما عصر ماشین که آمد بازار این پارچه های رنگین بی رنگ و رونق شد.
در تمام استان گلستان اکنون شمار اندکی از زنان سپید مو مانده اند که گاه لباس های محلی قدیمی برتن دارند؛ لباس هایی که دیگر از رونق افتاده، رنگ های شاد آنها به خزان بی هنگام نشسته و در کنج پستوها افتاده است. لباس های محلی که خاطره کمرنگ آنها فقط در روستاها باقیمانده، امروزه در انبار پشت بام ها و در بقچه ها جای گرفته، نشانه و سمبل قومیت مردمان است و لباس سنتی به شمار می آید، هر چند دیگر گویا قابل استفاده نیست و کاربردی ندارد.
لباس های سنتی استان گلستان بسته به منطقه ای که مردم در آن زندگی می کنند با نام هر محله شناخته می شود. زنان در نواحی مختلف از زمان های بسیار دور نوارهای تزئینی را با دستگاه های خانگی می بافتند تا پارچه های ابریشمی و دستبافی را که با قیچی می بریدند و با سوزن یا با چرخ های خیاطی می دوختند تزئین کنند. سکه، منجوق و گلدوزی جزو جدایی ناپذیر لباس ها بود چرا که زن پدید آورنده زیبایی است.
کارشناسان براین عقیده اند که شناسایی لباس های سنتی مناطق مختلف نه تنها به احیا و ماندگاری آنها کمک می کند بلکه رشته های وابسته به آن همچون نوار دوزی، سوزن دوزی، سنگ دوزی و ... که در خطر فراموشی قرارگرفته اند دوباره احیا می شود. همچنین شناسایی لباس های سنتی که حالادیگر منسوخ شده اند می تواند در استقبال دوباره از آنها مؤثر باشد. آتابای در این مورد می افزاید شناخت لباس های محلی هر منطقه بی گمان سبب شناسایی اعتقادات، آداب و رسوم اجتماعی و فرهنگی هر قوم می شود. ازسویی احیای البسه محلی، دیگر رشته های صنایع دستی هر قوم را معرفی می کند. هنگامی که مردمان رامیان با لباس های محلی ابریشمی و مردمان ترکمن با لباس قرمزرنگ و تزئینات سوزن دوزی در مکان های مختلف حضوریابند، ذهنیت همگان در خصوص رشته های وابسته دیگر بازمی شود. به همین سبب شناخت لباس های محلی هر استان و به یاد سپردن آنها در حفاظت از میراث باارزش صنایع دستی اهمیت دارد.
* لباس محلی زنان رامیان
زنان این منطقه از زمان های بسیار دور لباس های ابریشمی خوشرنگ و دستباف مزین به نوار می پوشیدند. نوارهای دستباف در قسمت مچ و پایین پیراهن، لباس آنان را که بر دامن های پرچین بلند می افتاد زینت می داد. اما تزئین لباس ها تنها با نوارها نبود، ردیفی از سکه های قدیمی نیز که از یقه شروع می شود و تا پایین پیراهن ادامه می یابد از تزئینات لباس محلی رامیان است که به آن «پیش جامه» یا به زبان رامیانی «یخالق» می گویند. زنان رامیان با این لباس گردنبندی می آویزند که برای تزئین پیش جامه است. گردنبندی با ۳۰ سکه قدیمی که با نخ های دولای به هم بافته، آویخته می شود.
چادر شب پارچه ای با طرح چهارخانه به رنگ های متنوع با عرض ۴۰ سانتیمتر که به شکل ۳ گوش روی پیراهن بسته می شود، در لباس محلی رامیان و روستاهای اطراف کاربرد دارد. روسری زنان رامیان نیز که «نومال» نام دارد، پارچه های دستباف با رنگهای آبی، بنفش یا مشکی و قرمز است و قبه یا کلاهی که برای تزئین بر سری می نهند با منجوق و دانه های تسبیح تزئین می شود.
* لباس سنتی زنان قزاق
زنان قزاق از قدیم الایام از لباس سنتی خود با زیورآلات خاص استفاده می کردند آنها جلیقه ای بلند از جنس جیر روی پیراهن بلند که بیشتراز پارچه های کتان سفید است می پوشند. لباس های آنان نیز با نخ های رنگین ابریشمی و اغلب با رنگ قرمز شرابی سوزن دوزی می شود . علاوه براین زنان و دختران قزاق گاه کلاهی خاص به جای روسری بر سر می گذارند؛ این کلاه از جنس پارچه های نخی آهاردار و دارای تزئینات گلدوزی شده با رنگ های قرمز، نارنجی، آبی و سبز است و به صورت ۳ گوش روی سر بسته می شود. قسمت جلوی کلاه را روی پیشانی می بندند و آن را از پشت سر گره می زنند. چکمه چرمی یا «تیک» نیز از اجزای لباس زنان قزاق بوده که در قدیم نقره کاری می شده است. جلیقه روی لباس نیز از جنس پارچه جیر است و آسترنخی دارد و از یراق های طلایی، آئینه و مروارید برای تزئین آن استفاده می شود.
* لباس محلی زنان روستای زیارت
لباس زنان زیارت در گذشته دور عبارت بود از پیراهن، دامن، نیم تنه، انواع کت، جلیقه، شلوار، روسری و کفش. زنان در گذشته از این نوع لباس با فرم و تزئینات متنوع در جشن ها استفاده می کردند، اما امروزه آنها بیشتر لباس های ساده می پوشند و به همین سبب به گفته اعلام معاون صنایع دستی گلستان لباس محلی زیارت از جمله صنایع دستی در حال منسوخ شدن است. لباس محلی زیارت در واقع ویژه مردمان این روستا است و در دیگر مناطق استان گلستان دیده نمی شود. پیراهن آنها بلند و از پارچه های طرح دار با یقه های ۳ سانتی ایستاده و آستین بلند با چاک ۲ طرف است که دور تا دور با نوار تزئین می شود دامن از جنس کرباس سفید رنگ با نام شلیته که زیر آن شلوار مشکی به تن می کنند و روی پیراهن نیز جلیقه کوتاه می پوشند و با کمربند مثلث شکل به فرم روسری کمر را می بندند.
کت زنان که «چک وند» نامیده می شود از جنس ابریشم قرمز رنگ، دستباف با طرحی ساده و دارای چاک تا ناحیه آرنج است. روسری زنان زیارت هم ۳ نوع است که به روی هم بسته می شود ابتدا روسری دستباف به رنگ مشکی که از قسمت پیشانی به پشت گردن گره می خورد و سپس روسری قرمز را روی آن می بندند که به آن پیشانی بند می گویند و روسری دیگری را هم در بالای سر گره می زنند.
* پوشاک محلی مردان زیارت
لباس مردان پیراهنی از جنس کرباس به رنگ آبی و دکمه دار بود و با توف یا نوار تزئین می شد. برای آنها با پارچه های پشمی دستباف خودرنگ جلیقه، کت، شلوار و پالتو دوخته می شد. کفش مردان زیارت در گذشته چاروق بود. شال یا آنگونه که محلی ها می گویند عمامه نیز پارچه ای سفید رنگ، پنبه ای و دارای نقش بود که در ۶ رنگ به صورت عمامه استفاده می شد. علاوه بر آن مردان کلاه پشمی به رنگ شتری با لبه های برگردان بر سرمی گذاشتند که هنوز هم این کلاه ها را می توان در بازارها یافت.
* لباس محلی زنان علی آباد کتول
زنان این منطقه از دیر باز لباس های مزین به نوارهای دستباف، سکه و یراق می پوشند. لباس محلی آنان پیراهن، دامن پرچین، کلاه، روسری و پیش جامه است. خانم ها در گذشته از این نوع لباس ها بطور کامل در جشن ها استفاده می کردند و در زندگی روزمره تنها پیراهن، دامن و روسری می پوشیدند. تزئینات روی لباس برای طبقه اشراف نوارهای دستباف بیشتر بود و عامه مردم ازنوار های کمتری استفاده می کردند.
پیراهن بلند با آستین هایی که تزئیناتی بر لبه آن دوخته می شود روی دامن از پارچه شال پشمی گلدار، لباس علی آبادی ها را تشکیل می دهد. آنها کلاهی که زیر ساخت آن مقوای ضخیم است و از پارچه مخمل و قرمزرنگ استفاده می شود با تزئینات یراق زیر روسری برسرمی گذارند. روی لباس پیش جامه ای پر از سکه های قدیمی از پارچه مخمل با عرض ۲۰ سانتیمتر و طول حدود یک متر دوخته می شود. پیش جامه دارای یقه است و مانند گردنبند به گردن آویخته می شود.
شهرها و روستاها
استان گلستان تا سال 1316 با عنوان ایالت یا ولایت گرگان(استرآباد) نامیده میشد که البته سرزمین پهناورتری را در بر میگرفت. سپس، از سال 1316 همراه با استانهای کنونی تهران، مازندران، قم و سمنان بخشی از استان دوم ایران به شمار آمد. این استان تا سال 1376 بخشی از استان مازندران بود و در این سال به صورت استانی مستقل درآمد و شهر گرگان به عنوان مرکز آن برگزیده شد. این استان دارای 11 شهرستان، 21 بخش، 50 دهستان، 1075 روستا و 18 شهر کوچک و بزرگ است. بیشتر شهرهای کنونی استان از دیرینگی چندانی برخوردار نیستند و از بزرگشدن روستاها به وجود آمدهاند و به عبارتی روستاشهر به شمار میآیند. با این همه، شهرهای گرگان و گنبدکاووس ریشه در تاریخ دارند.
روستاهای استان گلستان به صورت متمرکز و نزدیک به هم هستند. این روستاها در راستای جادهها و رودها به صورت طولی و در بخشهای کوهستانی به صورت پلهای هستند. روستاییان برای ساختن خانههای خود، بسته به محیط جغرافیایی که در آن بهسر میبرند، از سنگ و چوب و آجر بهره گرفتهاند و داشتن سقف شیروانی در آنها بسیار دیده میشود. پس از انقلاب اسلامی، بیشتر این روستاها دارای راه ارتباطی مناسب و شبکهی آب، برق و ارتباط از راه دور شدهاند. روستاییان به کار کشاورزی، باغداری، دامپروری، زنبورداری، پرروش کرمابریشم، صنایع دستی، ماهیگیری و پرروش ماهی میپردازند و برخی از آنها نیز در کار جنگلداری به سازمانهای مربوطه یاری میرسانند.
شهرستان گرگان
دارای دو بخش مرکزی و بهاران است. بخش مرکزی سه دهستان استرآباد جنوبی، انجیرآباد و روشنآباد را در بر میگیرد و بخش بهاران شامل دو دهستان استرآباد شمالی و قرق است. گرگان، مرکز استان، مهمترین شهر و روستاهای جلینآباد علیا، رنگیان، لمسک، سرخنکلاته و نوده ملک، از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان گنبدکاووس
دارای دو بخش مرکزی و داشلیبرون است. بخش مرکزی سه دهستان آقآباد، باغلیماراما و فجر سلطانعلی را در بر میگیرد و بخش داشلیبرون شامل دو دهستان اترک و کرند است. گنبدکاووس و اینچهبرون دو شهر مهم و روستاهای آقآباد، باغلیمارمارا، فجرسلطانعلی، داشلیبرون و کرند، از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان ترکمن
دارای دو بخش مرکزی و گمیشان است. بخش مرکزی فقط یک دهستان به نام جعفربای جنوبی دارد و بخش گمیشان شامل دو دهستان جعفربای شرقی و جعفربای غربی است. بندرترکمن و گمیشتپه دو شهر و روستاهای سیجوال، بناور و خواجهنفس از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان علیآباد
دارای دو بخش مرکزی و کمالان است. بخش مرکزی شامل دو دهستان زرینگل و کتول و بخش کمالان نیز شامل دو دهستان شیرنگ و استرآباد است. علیآباد تنها شهر و روستاهای کردآباد، مزرعه، شیرنگ و فاضلآباد از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان کردکوی
تنها یک بخش مرکزی دارد که شامل سه دهستان چهارکوه، سدنروستاق شرقی و سدنروستاق غربی است.کردکوی تنها شهر و روستاهای سرکلاته، یساقی و چهارده از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان آققلا
دارای دو بخش مرکزی و وشمگیر است. بخش مرکزی سه دهستان آقالتین، شیخموسی و گرگانبوی را در بر میگیرد و بخش وشمگیر شامل دو دهستان مزرعهی شمالی و مزرعهی جنوبی است. آققلا تنها شهر و روستاهای عطاآباد، گریدوجی، قنقرمه، انبارآلوم و چینسیولی از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان آزادشهر
دارای دو بخش مرکزی و چشمهساران است. بخش مرکزی دو دهستان نظامآباد و خرمارود شمالی و بخش چشمهساران نیز دو دهستان چشمهساران و خرمارود جنوبی را شامل می شود. آزادشهر تنها شهر و روستاهای فارسیان، نودهخاندوز، نظاماباد و ازدارتپه از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان رامیان
دارای دو بخش مرکزی و فندرسک است. بخش مرکزی دو دهستان دلند و قلعهمیران و بخش فندرسک نیز دو دهستان فندرسک شمالی و فندرسک جنوبی را شامل میشود. رامیان، خانببین و دلند سه شهر و روستاهای سعدآباد، دارکلاته و باقرآباد از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان مینودشت
دارای دو بخش مرکزی و گالیکش است. بخش مرکزی سه دهستان چهلچای، قلعهقافه و کوهسارات را در بر میگیرد و بخش گالیکش شامل سه دهستان قراولان، نیلکوه و ینقاق است. مینودشت و گالیکش دو شهر و روستاهای الفجر، قلعهقافه، دوزین، آققمیش، فارسیان و ینقاق از روستاهای مهم این شهرستان هستند.
شهرستان کلاله
دارای دو بخش مرکزی و مراوهتپه است. بخش مرکزی چهار دهستان آقسو، تمران، زاوکوه و کنگور را در بر میگیرد و بخش مراوهتپه شامل دو دهستان مراوهتپه و گلیداغ است. کلاله و مراوهتپه دو شهر و آجنسنگرلی، تمرقره قوزی سفلی، پیشگمر، کنگور و گلیداغ از روستاها مهم این شهرستان هستند.
شهرستان بندرگز
دارای دو بخش مرکزی و نوکنده است. بخش مرکزی دو دهستان انزان غربی و انزان شرقی و بخش نوکنده نیز دو دهستان بنفشهتپه و لیوان را شامل میشود. بندرگز و نوکنده دو شهر و روستاهای نوکنده، گز غربی، گلفرا، نوکنده و لیوان شرقی از روستاها مهم این شهرستان هستند.
منبع:
1. شعبانی، خلیل/شاهکویی، اسماعیل/ چورلی، محمدرضا. جغرافیای استان گلستان. سازمان پژوهش و برنامهریزی درسی، 1383
2. معطوفی، اسدالله. استرآباد و گرگان در بستر تاریخ ایران. انتشارات درخشش، 1374
3. دهخدا، علیاکبر. لغتنامه. انتشارات دانشگاه تهران، 1377
4. مصاحب، غلامحسین. دایرهالمعارف فارسى. انتشارات فرانکلین، 1345
نظرات شما عزیزان:
موضوعات مرتبط: جهانگردی و ایرانشناسی ، ،
برچسبها: